يك خانم سرخپوستى هست به اسم رز كه، به دنبال
عارضه قلبى برای مادرم و تا پیش از درگذشتش، از طرف دولت كانادا موظف شده بود به
او در كارهاى خانه كمك كند.
رز: خوشحالیت به خاطر انتخاباتتونه؟
من: برای دوستام خوشحالم. من تحریم کرده بودم.
رز: مگه سفارتخونتون باز شده؟
من: نه.
رز: تو که نمی تونستی رأی بدی چطوری تحریم کردی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر