۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

نه


١-  سال ١٩٨٨ است. تحت فشارهای بین المللی حکومت نظامی شیلی تن به یک همه پرسی آری یا نه داده است. قرار است انتخاباتی آزاد در کشوری که پانزده سال تحت حکومت یکی از منفورترین چهره های سیاسی دنیای جدید است صورت پذیرد. اگر آری رأی بیاورد آگوستو پینوشه که طرفدارانش به او می گویند ژنرال، هشت سال دیگر بر مسند قدرت باقی می ماند؛ اگر نه رأی بیاورد آگوستو پینوشه که مخالفانش به او می گویند پینوشه حکومت را واگذار می کند.

٢-  قرار است به مدت نزدیک به یک ماه هر شب دو برنامه پانزده دقیقه ای تلویزیونی به هریک از دو کمپین آری و نه اختصاص یابد. اعوان و انصار ژنرال اما دلشان قرص است و برنامه منسجمی برای مهندسی همه پرسی دارند. می دانند تمامی طرفداران ژنرال به وظیفه ملی و میهنی خود عمل خواهند کرد و در همه پرسی حاضر می شوند و رآی آری خود را به صندوق می اندازند، حال آنکه در جناح مخالف حاکمیت دودلی حاکم است. نتیجه همه پرسی را هم رأی های درون صندوق مشخص می کند نه رأی های درون سینه مردم.  رادیو و تلویزیون دولتی است و به جز آن شبی پانزده دقیقه در بقیه ساعات به منوال پانزده سال گذشته همه چیز در خدمت شخص اول مملکت است. گروه های مخالف حکومت خونتا (شورای نظامی) به قدری متشتط هستند و در این سال ها هزینه جانی و مالی داده اند که نمی توانند یک کمپین منسجم علیه ژنرال را به انتها برسانند. ارتش، پلیس و نیروهای لباس شخصی آماده اند تا کسی پایش را از گلیمش درازتر نکند و البته زبانش را از دهانش. در تیزر تبلیغاتی کمپین آری رئیس جمهور محبوب را می بینیم که این ور و آن ور می رود با روستاییان خوش و بش می کند، به ورزشکاران نشان می دهد و از بومیان دسته گل می گیرد و البته در برابر دشمنان ملت شیلی استوار می ایستد. بر سفر رهبر کاتولیک های جهان در سال های نه چندان دور به شیلی نیز تأکید شده است. صحنه های ملاقات پاپ و ژنرال قرار است مرتب پخش شود. طرفداران ژنرال نه تنها مطمئن هستند که آری پیروز خواهد شد، بلکه باور دارند همه جهانیان به رئیس جمهوری چون ژنرال نیاز دارند.

٣-  پینوشه ای ها حق دارند: کمونیست ها، سوسیالیستها، لیبرال ها و جمهوری خواهان سردرگمند. تندترهایشان تصمیم دارند در آن چه مضحکه همه پرسی می خوانند شرکت نکنند. استدلالشان هم روشن است: پینوشه جایی نمی خوابد که آب از زیرش رد شود. نظامی ها در بدترین شرایط نتایج انتخابات را به نفع خودشان تغییر می دهند. برگزار کننده همه پرسی همانی است که مشروعیت اش به پرسش گذاشته شده است. خام اندیشی است که فکر کنیم این بار با دفعه های قبل فرق دارد. دروغگو به دروغ گفتن عادت می کند و پانزده دقیقه آزادی برای مبارزه با پانزده سال اختناق فرصت کمی است. می گویند شرکت در همه پرسی ای که نتیجه اش محتوم است حماقت است و فقط باعث می شود حکومت نظامی از حضور آن ها پای صندوق های رأی سوء استفاده کند و با فخر و تفرعن به جهانیان خاطر نشان کند که مردم با بصیرت شیلی دلشان نمی خواهد ژنرال برود. ملایم ترهایشان می گویند می شود از این فرصت استفاده کرد. حالا که فضای سیاسی دست کم برای یک ماه آینده باز شده است می شود آگاهی عمومی را بالا برد. از خانواده های داغدار سال های دیکتاتوری می خواهند در تیزر تبلیغاتی کمپین نه شرکت کنند. آمار اعدام های سیاسی، آدم ربایی ها، شکنجه و تجاوز را اعلام می کنند. قصدشان این است که شعارهای توخالی حاکمیت و فقر روزافرون مملکت را به تصویر بکشند. اما آن ها هم می دانند که قرار است بازی را ببازند.

٤-  در کمپین نه کسی به برنده شدن اعتقاد ندارد. شاید جز رنه ساودرا. رنه یک برنامه ساز تبلیغاتی موفق است و در شرکتی کار می کند که رئیسش از مشاوران تبلیغاتی ژنرال است. رنه هم معتقد است شرکت در همه پرسی ای که نتیجه اش از پیش مشخص است حماقت است و این حرف ها در باره آگاهی سیاسی هم برای کسی تنبان نمی شود. این را که حکومت ژنرال مخالفین سیاسی اش را می دزد، شکنجه می کند و می کشد  و سال هاست بساط سانسور و نقض حقوق بشر را پهن کرده بر کسی پوشیده نیست. طرفداران ژنرال هم این را می دانند. همه دنیا این را می دانند. فقط طرفداران ژنرال معتقدند حکومت وظیفه دارد با دشمنان مردم شیلی با قدرت و صلابت برخورد کند تا انحرافی در مسیر سعادت مردم شیلی پیش نیاید. رنه در عین حال معتقد است صرف نشان دادن جنایت های پینوشه و این که او چگونه با خودسری و خودرأیی اش آمال مردم شیلی را برباد می دهد مخالفین بالقوه پینوشه را متفاعد نمی کند که در همه پرسی شرکت کنند. تنها یک دلیل معقول برای شرکت در انتخابات وجود دارد: این که رأی دهنده فکر کند رأیش در نتیجه انتخابات تأثیر دارد. این که می شود برد. در غیر این صورت رأی دادن حماقت محض است. رنه مسئول ساختن برنامه تلویزیونی کمپین "نه" می شود.

٥-  رنه استدلال می آورد که نسیمی از شادی و نشاط را باید وارد تیزر تبلیغاتی کمپین نه کرد. خوانندگان با آهنگ "نه" می خوانند و رقاصان با آن می رقصند. تیزر پر از شوخی است. حال همه کسانی که در برنامه نشان داده می شوند خوش است. علیرغم مخالفت اولیه مخالفین پینوشه مبنی بر این که رنه  با این کارش به آرمان های مبارزان سیاسی خدشه وارد کرده است، حمایت رهبران اصلی را به دست می آورد. رنه علامت رنگین کمان را که حکایت از حضور همه طیف ها دارد به عنوان نشانه کمپین بر می گزیند. پینوشه ای ها اول این علامت را به سخره می گیرند چون معمولن نشان دگرباشان جنسیتی است و امیدوارند که جامعه سنتی شیلی هم به آن واکنش نشان دهند. ولی رنگین کمان به سرعت جای خودش را به عنوان یک نشان سیاسی پیدا می کند: شیلی برای همه شیلیایی ها. رأی نه به خودرأیی و خودبزرگ بینی پیونشه یعنی آینده بهتر برای شیلی. نه فقط جهانیان به ژنرال احتیاج ندارند، مردم شیلی هم دیکتاتور پیر حراف را نمی خواهند. این گونه است که مردم به این کارزار می پیوندند. یکی پس از دیگری متقاعد می شوند که می شود برنده شد و نه فقط به گذشته پر درد و رنجشان نه می گویند، امید آینده ای بهتر را در میان می گذارند. رنه خلاقانه این نکته را به کرسی می نشاند که نه گفتن هنر خاص خودش را دارد.

 ٦-  در پنجم اکتبر ١٩٨٨ همه پرسی برگزار می شود. حکومت ابتدا به دروغ آری را برنده معرفی می کند، اما کمی بعد نه مردم شیلی به ژنرال پینوشه اعلام می شود. صحنه های شادی مردم شیلی از این پایان خوش یک دیکتاتوری تلخ صحنه های پایانی فیلم "نه" به کارگردانی پابلو لارین و برمبنای نمایشنامه ای به نام "همه پرسی" است. نقش رنه، برنامه ریز خلاق کمپین نه، را گائل گارسیا برنال هنرپیشه مکزیکی بازی می کند.



۱۳۹۲ فروردین ۲۲, پنجشنبه

اسباب دوستی


يك خانم سرخپوستي هست به اسم رز كه، به دنبال عارضه قلبي برای مادرم و تا پیش از درگذشتش، از طرف دولت كانادا موظف شده بود به او در كارهاى خانه كمك كند.  

رز: اسباب کشی کردی؟
من: آره. خیلی راحت. بچه ها اومدن کمک.
رز: خب این خیلی خوبه. می گن دوست واقعی اونه که روز اسباب کشی غیبش نزنه. 



۱۳۹۲ فروردین ۱۸, یکشنبه

زندگی در پیش رو

يك خانم سرخپوستي هست به اسم رز كه، به دنبال عارضه قلبي برای مادرم و تا پیش از درگذشتش، از طرف دولت كانادا موظف شده بود به او در كارهاى خانه كمك كند.  

من: رز، اگر یک روز یک کتاب بنویسی به کی تقدیم می کنیش؟
رز: به اون نوه هاییم که قبل از این که به دنیا اومده باشند، من از دنیا رفتم.