يك خانم
سرخپوستي هست به اسم رز كه، به دنبال عارضه قلبي برای مادرم و تا پیش از درگذشتش،
از طرف دولت كانادا موظف شده بود به او در كارهاى خانه كمك كند.
رز: برای
تولدت چی کار می کنی؟
من: کار
خاصی نمی کنم. دوستامو می گم بیان.
رز: بهشون
بگو یک جوری جشن تولدتو بگیرن که خودت خبر
دار نشی. این جوری شگفت زده می شی.
من: دیگه
وقتی خودم دعوتشون کردم چه جوری بهشون بگم که منو شگفت زده کنند؟
رز: بعضی
وقت ها شک می کنم که داری به سن عقل می رسی. هیچ کس به اندازه خودمون نمی تونه
مارو شگفت زده کنه.
Happy birthday! ... if I haven't misunderstood
پاسخحذف