۱۳۹۱ مهر ۳۰, یکشنبه

فلسفه چگونه می تواند جای چانه روانپزشک را تغییر بدهد


در زمانی که در ایران فلسفه ذهن درس می دادم با این مشکل رو به رو بودیم که در برابر اصطلاحات فنی مثل Qualia   یا intentionality چه معادلی قرار دهیم. از جمله این اصطلاحات یکی هم consciousness بود که معمولن یکی دو جلسه ای را به خود اختصاص می داد و کار من و دیگران را مشکل می کرد. معادل consciousness  را برخی اوقات از رواشناسی وام می گرفتیم و آگاهی می نامیدیم و زمانی هم واژه شعور را به جای آن استفاده می کردیم که در موجود ذی شعور بهتر از موجود صاحب آگاهی می نشت. در مجموع ترجمه این اصطلاح هم مثل خود مفهومش اسباب دردسر بود.
 تا این که زد  و به عنوان مترجم به یک جلسه ارزیابی مستقل در تورونتو دعوت شدم. جلسه ارزیابی مستقل جلسه ای است که  به دنبال یک تصادف برای کسانی تشکیل می شود که تقاضای دریافت کمک مالی از شرکت بیمه شان دارد. ارزیاب ادعاهای فرد حادثه دیده را بررسی و نتیجه را به شرکت بیمه گزارش می کند. ارزیابان معمولاً روانپزشک یا فیزیوتراپ هستند که تأثیر تصادف را بر روان یا بدن فرد تصادف دیده بررسی می کنند. در شرایطی که فرد حادثه دیده انگلیسی بلد نباشد یک مترجم هم در این جلسات حاضر می شود تا سوال های ارزیاب و پاسخ های مصدوم را برای دیگری ترجمه کند. مصدوم یک راننده تاکسی بود که به دنبال تصادف دچارفوران خشم می شد و نمی توانست عصبانیتش را کنترل کند. ارزیاب روانپزشک بود و من هم مترجم.
آقای روانپزشک چند سوالی درباره نحوه تصادف از آقای راننده پرسید و آقای راننده پاسخ داد. سوالاتی در مورد نحوه، زمان و مکان تصادف. بعد آقای روانپزشک گفت:
 ‘“According to my records, you lost your consciousness after the accident”
من هم ناگهان فلسفه ام زد بالا و به آقای راننده گفتم: "دکتر می گویند مطابق مدارکی که دارند شما بعد از تصادف آگاهی تان را از دست دادید". دیدم آقای راننده دارد بد جوری نگاهم می کند. فورن اشتباهم را تصحیح کردم: "ببخشید. آقای دکتر می گویند مطابق مدارکی که دارند شما بعد از تصادف شعورتان را از دست دادید". این بار دیدم آقای راننده دارد آقای دکتر را بدجوری نگاه می کند. 

۱ نظر: