يك خانم
سرخپوستي هست به اسم رز كه، به دنبال عارضه قلبي برای مادرم و تا پیش از درگذشتش،
از طرف دولت كانادا موظف شده بود به او در كارهاى خانه كمك كند.
رز: میشه
لطفن بری این خریدهایی رو که نوشتم بگیری.
من: رز،
می بینی که دارم یه چیزهایی می نویسم.
رز: به
جای این که یک مکالمه بین من و خودت جعل کنی و بگذاری روی اینترنت، برو این خریدها
رو بگیر، من باید زودتر برم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر